سه سال پیش، پارسال رو پیش بینی کردم
2010-08-15ﮐﺎﻓﻪ, ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻓﻃﺍﺭ
2010-08-24آتش شدیم هردومان.
تو مرا افروختی
و من تورا خاکستر کردم،
از خاکسترت سیمرغ شدی
و مرا به آشیانت بردی.
آشیانت را می افروزم،
تا هردومان،
تن در تن،
خاکستر شویم،
و یک سیمرغ از ما برآید
با دوستان قرار داشتم. دیر آمدند.
غم داشتم. برای گذران وقت به کلیسایی در همان نزدیکی رفتم
در محراب، نوری را دیدم که از در وارد شد و قدم زنان به سمت محراب می آمد
|
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
0 Comments
سلام روح اله عزیز
ممنون می شم سایت من رو لینک کنی
http://miantitr.com/
ارادتمند/مهرداد