ستادِ سوربن در التهاب می سوخت
2010-11-04کجایی پس رفیق!؟
2010-11-18نمی دونم چرا نصف شبی یاد یک چیزی افتادم.
تو دوران دبیرستان یک جمع دوستانه داشتیم که الان هم از بهترین دوستان هم هستیم. اون موقع ها وقتی یکیمون شکست عشقی می خورد و دختره قالش میذاشت، بقیه عزادار می شدن. به طوری که تا یکی دو روز جوّ یک خانوادۀ عزادار بینمون حاکم بود.
عجب دوستی شیرینی داشتیم
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.