گزارش تصویری از تظاهرات تونسی در پاریس
2011-01-16من سن و سال ندارم
2011-01-25برای خوردن شام با دوستان ایرانی به یک ساندویچی عربی رفتیم.
وارد مغازه که شدیم، دیدیم همۀ خدمه و مشتری ها میخ کوب شده ان جلوی تلویزیون و دارن اخبار الجزیره رو نگاه میکنن. اخبار داغی از تونس. صاحب مغازه گفت: می فهمی چی میگه؟
گفتم نه! عربی بلد نیستم
– اخبار تونسه. میگه مردم خوشحالن از اینکه آزاد شدن. هرچند که شرایط سختی دارن
خیلی با شور و هیجان اینها رو تعریف میکرد
گفتم:
– اهل کجا هستی برادر!؟
– تونس! تونس!
– مرحبا! تبریک میگم
– شکراً
قبلا چندین بار این ساندویچی آمده بودم. کارکنان مغازه خیلی معمولی و گاهی هم خیلی سرد رفتار می کردن. اما امشب خیلی گرم بودن. معلوم بود که با قبلا فرق کردن. خیلی مهربان و صمیمی شده بودن. قلبشون بلند می تپید. ساندویچ سادۀ عربی رو با مقادیر زیادی خوشرویی برای ما آماده کردن و به قول خودمون کلی حال دادن. صاحب مغازه هم هر چند دقیقه می اومد سر میز ما و در حین حال دادن، توضیحاتی هم دربارۀ تونس و اخبار عربی ای که از تلویزیون پخش می شد به ما می داد.
از ما پرسید کجایی هستید؟
با لبخند گفتیم:
با لبخند گفتیم:
– ایرانی.
– احسنت! احسنت!
نفهمیدیم چرا گفت احسنت. از مغازه که می آمدیم بیرون، دوباره همگی به کارکنان مغازه تبریک گفتیم. آنها هم تبریک گفتند. یکی از کارکنان که جوان تر بود و ریش نسبتاً بلندی هم داشت گفت:
– انشاء الله آزادی همۀ کشورهای مظلوم
گفتم:
– و انشاء الله آزادی ایران
سری تکان داد و گفت:
– ان شاء الله
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.