گزارشِ شبکهها / مدعیان اصولِ بی فروغ
2013-02-06آیا زندانیِ سیاسی مهم است؟
2013-02-08در ادامۀ گزارک* نویسیها، اینبار گزارکی از فاطمه را میذارم:
«کامنتهای صفحهٔ فیسبوک آکادمی گوگوش را میخوانم و لبم را میجَوم. این مردم چه مرگشان است؟ هر هفته، چند هزار نفر، میریزند پای عکسهای دختر محجبهٔ امسالِ آکادمی، ارمیا، و فحش و لعنت بارش میکنند. این بار داستان بدتر است. دخترک امشب گفت شوهرش آلمانی است و خانوادهٔ شوهرش با اینکه مسیحیاند، خیلی اهل تساهلاند و حجاب داشتنش را پذیرفتهاند و دوستش دارند. امشب، بیشترِ کامنتهای مخالف او پای عکسش یک مضمون دارد؛ بهش گفتهاند تو گه خوردهای که هم حجاب داری و هم آواز میخوانی. لجنمالش کردهاند که گهِ مضاعف خوردهای که شوهرت هم مسیحی است. کجای اسلامت بهت چنین اجازهای داده؟ یکی هم نوشته ازدواجت باطل است و بچههایت حرامزادهاند.
این مردم، همان مردمیاند که با «علی علی» خانوم هایده هایهای اشک میریزند و با دیدن عکس خانوم گوگوش در لباس احرام کف میزنند. اما حالا روسریِ این دخترک چنان عصبانیشان کرده که به همهچیز متهمش کردهاند: «عامل رژیم»، «متناقض»، «متظاهر»، «ریاکار»، «بیدین»، «مومنِ مسجدندیده»، «لچک به سر»، «پتو به کلّه»، «مصداقِ شعر ایرجمیرزا»، «کچل» و هزار و یک خزعبل مزخرف دیگر.
«حجاب اجباری» چه بلایی سر این مردم آورده؟ عصبانیام. با این مردم مجنونِ تبزدهٔ مالیخولیاییِ افراطی، به جهنم هم نمیرویم.»
حالا گزارک هادی را بخوانید. شاید بیربط به نظر برسد. ولی به نظرم بیارتباط نیست.
«امروز تو میدون انقلاب یک آدمی رو دیدم با سر و ظاهر خیلی کثیف که قبلا هم بارها دیده بودمش. ولی چندان بهش اهمیت نمیدادم. همیشه داد میزد کتابای کم یاب و نایاب بفرما طبقه پائین! ولی امشب یه دفه تو چشمم اومد! چون این بار خیلی اتفاقی متوجه شدم رفیقمون تغییر شغل داده! همونطور که مخاطب نگاهش شده بودم و زل زده بود تو چشمام با صدای بلند گفت پایان نامه ارشد بفرما طبقه پائین! خیلی وقته سعی میکنم به این جور چیزا اهمیت ندم چون ته نداره! هیچ وقت هم خوشم نیومده وقتی دارم توی خیابون راه میرم مثل این دانای کلهای احمق مدام نسبت به همه چیز و همه کس قضاوت کنم و هی غر بزنم که چرا این مردم بیفرهنگن چون آشغال تو خیابون میریزن! که چرا این احمق دستشو از رو بوق برنمیداره! یا چرا عابرهای پیاده همین طور بیخیال از وسط خیابون رد میشن؛ یا چرا این عوضی به هر زنی که از کنارش رد میشه یه تیکهای میندازه، و از این حرفهایی که گرچه همه شونو میذارم رو سرم ولی موقع دوباره شنیدنشون ترجیح میدم گوشمو بزنم به کری تا طرف توقع ری اکشن ازم نداشته باشه. ولی امشب بعد از مدتها وقتی دیدم اون آدم با اون سر و ظاهر کثیف، خیلی علنی داره وسط پیاده رو پایان نامه قاچاق میکنه؛ اون هم در چند متری یکی از مثلا معتبرترین دانشگاهها، با خودم فکر کردم یعنی واقعا فقط میشه گفت؛ انحطاط!»
* «گزارک» جایگزینی است که استاد داریوش آشوری در برابر «استاتوس» پیشنهاد داده است.
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
0 Comments
Doost geramy
Man dar bishtar mavared ba shoma movafegham. Ma melati hastim ba doganegi haye faravan. Norouz ra dar kenar ashoora bargozar mikonim. jashn sade migirim vali sofre abalfazl ra ham mikhahim dashte bashim. In khanoom ham khod ra din dar midanand. Aya dini ke ishan darand joz eslam ast? aga na ke din ishan migooyad ezdevaj zan mosalman ba gheyr mosalman haram ast. KHandan zan va usoolan mooshighi ham ke haram ast. hamin doganegi baes khande afrad mishavad ke che melat bi hadafi hastim din ra faghat baraye tazahor mikhahim va aslan dindarim bedoone inke etelaii az ghavanin an dashte bashim.
dovom, doost aziz, har che bashad googoosh yek ostooreh hast. ma dar sathe ishan kesi ra ya nadarim va be nazare man nakhahim dasht. Aya mano shoma hata ehterame ishan ra ham nemitavanim negah darim?