نقش غرضی در انتخابات چیست؟
2013-06-03خبر: کنترل بیسابقه روی روزنامهنگاران خارجی در انتخابات ریاستجمهوری ایران
2013-06-07
با خودم فکر میکنم احتمالن اخراج «نگار مرتضوی» از صدای آمریکا بیربط با شکل و شمایلش نیست.
عکس پروفایل فیسبوک نگار مرتضوی در هنگام اخراجش از صدای آمریکا |
از تنها جذابیتهای صدای آمریکا٬ حضور جونهایی مثل نگار مرتضوی و کامبیز حسینی و سامان اربابی و آرش سیگارچی و… بود که یکی یکی دارن اخراجشون میکنن. این جوونها خیلی شبیه به من و شما هستن. لهجهشون٬ فکر کردنشون٬ حساسیتهاشون٬ تکیهکلامهاشون و… برای همین هم هست که جذابان. شاید درستتر باشه که بگم اونها «شبیه» ما نیستند. بلکه «از» خود ما هستن.
حالا صدای آمریکا دوباره یک مجری جوون دیگه را اخراج کرده و از نظر من دلیلش اینه که اونها نمیتونن با «ما» کار کنن. وگرنه چرا تعداد جوونهای موفقی که اخراج میشن بیشتر از دیگرانه.
نگار اینقدر شبیه ما هست که حتی در پروفایل فیسبوکش گهگاه عکسهای با روسری میذاره. مثل خیلی از دخترهایی که در ایران زندگی میکنن٬ اون هم سالهای زیادی از زندگی و جوونی خودش را در ایران گذرونده. این حرکتش از نظر من تظاهر توخالی نیست. چون هرکسی میدونه که اینطور تظاهرها چه هزینههایی در جامعهی ایرانیهای خارج از کشور داره. بویژه هر جا که طیف سلطنتطلبها بیشتر باشن این هزینهها بالاتر میره. کسانی که نه در دورهی حکومتشون و نه بعدش به هیچ وجه تاب تحمل سبکهای دیگری از زندگی ایرانی را نداشتن و ندارن. اونها نمیتونن دیگران را ببینن. درست همونطوری که در دوران حکومتشون بقیهی ایرانیها را ندیدن و برای همین مردم به درستی علیهشون انقلاب کردن و سرنگونشون کردن. حالا هم هرجا که چگالی سلطنتطلبها بالا بره همین آشه و همین کاسه. یعنی اونها آدمهایی که مثل خودشون نباشن را یا نمیبینن٬ یا اگر اینقدر برجسته باشن که نشه ندیدشون٬ حذفش میکنن. حالا اون آدم میخواد چپ باشه٬ لیبرال باشه٬ مسلمون باشه٬ اصلاحطلب باشه٬ سبز باشه… هرچی که باشه ولی به سبک زندگی اونها شبیه نباشه باهاش کجخلقی میکنن.
شایعههایی هست که میگه مجریهای قبلی برنامهی روی خط (از معدود برنامههای قابل تحمل صدای آمریکا) را برای این اخراج کردن که این برنامه مردم را به مشارکت سیاسی تشویق میکرده. حالا این مشارکت سیاسی میتونه شرکت در انتخابات باشه یا حمایت از جنبش سبز و اعتراض فعالانه در جامعهی ایران. اما به نظرم علاوه برا این دلیلها (که احتمالن درست هم هستن) یک دلیل دیگه هم برای اخراج هست و اون همین ظاهر و منش نگار مرتضوی هست. تا اونجایی که من تجربه کردم٬ این تیپ خاصی از سلطنتطلبها وجود دارن که حتی حضور بیاثر «دیگران» را نمیتونن تحمل کنن و مثلن اگر یک دختر فقط برای یادآوری خاطرات٬ نوستالژی و یا بدون هیچ دلیل خاصی و فقط و فقط بخاطر حال و هوای شخصیش عکسی با روسری از خودش منتشر کنه یا اینکه یک پسر ریش بذاره یا چفیه دور گردنش بندازه٬ اونها کهیر میزنن و تمام تلاششون را برای دوری از این آدم بکار میبندن. از نظر اونها٬ یک دختر باید کت و دامن یا کت و شلوار زنونه بپوشه و موهاش را هم مثل یک خانوم موقر و یک بانوی ایرانی آرایش کنه. یک پسر ایرانی هم حتمن باید با کت و شلوار و کراوات در جمعهای رسمی ظاهر بشه. وگرنه آدم بافرهنگی نیست و آدمهای بیفرهنگ هم اصلن آدم نیستن.
من این حرفها را همینطوری نمیگم. بلکه دارم یک پژوهش کوچیک درسی دربارهی دلیلهای انقلاب ایران انجام میدم و از نظر من در بین چند علتی که دست به دست هم دادن تا مردم را برای انقلاب قانع کنن٬ یکیش همین «ندیده» گرفته شدن اونها از سوی دستگاه فرهنگی شاه و اطرافیانش بود و به نظرم این یک واگیر بین سلطنتطلبها هست که گویا تا حالا درمان نشده.
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
2 Comments
سلام؛
فکر نمی کنی یخورده در مورد علت کنارگذاشتن نگار مرتضوی داری تند میری؟ دیگه به خاطر یه عکس که اخراجش نکردن (البته ظاهرا تمدید قرارداد نشده). بیشتر شبیه توهم توطئه شده مطلبت.
صدای آمریکا سالهاست که به سوء مدیریت و ناکارآمدی متهمه (والبته آشکارا از اون رنج میبره). اینطور تغییرات عجیب و غریب هم تنها همین گمانه رو تقویت می کنه؛ اما این ادعا که یه نفرو رو واسه اینکه توی ایران روسری سرش بوده (کدوم خانومی توی ایران روسری سرش نیست؟) یا عکس با روسریشو منتظر کرده اخراج کردن ، کمی غیر قابل باور به نظر میرسه؛ هرچند من تئوری مربوط به “دعوت به مشارک” رو هم (حتی!) قبول ندارم (و همه رو در ناکارامدی و فساد ناشی از مدیریت دولتی در BBG می دونم). (قطعا کاملا یک نظر شخصی)
به علاوه، به عنوان پی نوشت، باید بگم که به نظر من عنوان برنامه قابل تحمل، تنها برازنده افقه. (بازهم قطعا کاملا یک نظر شخصی)
🙂
حرف این نبود که بخاطر روسری گذاشتن اخراج شده. بلکه بخاطر داشتن یک سبک زندگی متفاوت هست.