Un nouveau geste de contestation politique en Iran : le crâne rasé
2014-04-26دیالکتیکِ هنر و سیاست در اندیشه و عملِ میرحسین
2014-05-05صحبتهای دیشب آقای روحانی چند جنبهی خوب داشت. مهمترینش برای من این بود رییسجمهوری منتقدانش را نادیده نگرفت، هرچند پاسخ و پیامی که داد راضیکننده نبود. اما مثل رییسجمهورهای قبلی (هاشمی و احمدینژاد) نبود که وجودِ منتقدانشان را انکار میکردند. حتی به نظرم از یک منظر روحانی از خاتمی هم بهتر مخاطبانش را انتخاب میکند. خاتمی – چه در دوران رییسجمهوری و چه پس از آن – بیشتر به این گرایش داشت که از تریبونهای عمومی برای فرستادن و منتقل کردنِ مهمترین پیامهایش به اصحاب قدرت و حاکمان بهره میبرد. هرچند که در آن زمان رییسجمهوری از کمترین فرصتها برای بهرهگیری از رسانههای ملی و عمومی برخوردار بود. اما روحانی بیشترِ وقتش را صرفِ انتقال پیامهایش به رایدهندهگان میکند.
حال بعد از بیانِ نکتهی مثبت و قوتِ روحانی، باید ایرادِ مهمِ همین پیام را بگویم. اینکه ایشان به گفتنِ «عجله نداشته باشید» و اینطور عبارتها اکتفا میکند، برای آن دسته از مردمی که در این چند مدت با فاجعهی بند ۳۵۰ اوین و سپس عارضهی قلبی میرحسین موسوی روبرو بودهاند کافی و مناسب نیست.
همچنین باید در برابر کسانی که به فشار آوردن به روحانی انتقاد میکنند چند نکته را یادآوری کنم. آنها میگویند «این موارد به روحانی ربط مستقیمی ندارد و مسئولیت اصلی بر گردن کسانیست که این شرایط را ایجاد کردهاند. انگشت انتقاد باید به سوی آیتالله خامنهای باشد و نه دکتر حسن روحانی.»
اول؛
روحانی قولهایی روشن و واضحی داده و بخشی از ما هم به همین دلیل با تمام زخمهایی که از انتخابات ۱۳۸۸ بر تن و بر دل داشتیم به ایشان رای دادیم. حالا هم خیلی منطقیست که آن قول و قرار را پیگیری کنیم. تهش این است که روحانی معذرتخواهی میکند و میگوید «در این مورد مشخص از دست من کاری بر نمیآید.» وقتی اینکار را با صداقت انجام بدهد من مطمئنم که خیلی از کسانی که این خواست را پیگیری میکنند، اینقدر منطقی باشند که از وی قبول کنند و صداقتش را تحسین نمایند.
دوم؛
این رسم درستی نیست که کسی بیاید در یک انتخاب نیمچه قولهایی بدهد، و سپس هنگامیکه رایدهندگان دنبال محقق شدنِ آن قولها باشند، بعضی از دوستان بیایند بگویند که الان وقتش نیست و مصلحت نیست و فلان و فلان. همین رویکردهاست که هواداران اصلاحات و به قولی طبقهی متوسط (هرچند که به عنوان یک دانشجوی جامعهشناسی فکر میکنم این عبارت گمراهکننده است) را از مشارکت سیاسی دلسرد میکند و فاجعهی انتخابات ۸۴ را به با میآورد.
سوم؛
روحانی آدم باهوش و حسابگریست. اگر ببیند یک عده جدی دنبال این مسئله (شکست حصر و آزادی زندانیان سیاسی) هستند، آن را در چانهزنیهای سیاسیاش با حضرات لحاظ میکند و حتی در گروکشیهای سیاسی از آن بهره میبرد. اما اگر مطالبه و فشاری از جانب جامعه و مردم نباشد، روحانی در مورد چه چیزی باید چانهزنی کند؟ همانطور که گفتم به نظر من روحانی سیاست را خوب میفهمد. اگر بداند که یک عدهای هستند که به صورت جدی پیگیرِ یک سری مطالبهها هستند و چنانچه او آنها را راضی نگه دارد، از حمایتشان برخوردار میشود، و اگر ببیند همانطور که آنها به موسوی وفادارند ممکن است به او هم وفادار باشند، آنوقت سرِ عهدی که با مردم بست و رایشان را گرفت میماند و وفا میکند.
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.