چهار تجربهی تلخ از سفرِ دوستان فرانسویام به ایران و دو نکتهی ارزشمند
2014-05-21نسل جدید خرپولدارها در لندن – پادکست کافه دو لا پـرِس (۱)
2014-06-04بنابر نظرسنجیای که دو پژوهشگر سوئدی برای اندازهگیری نژادگرایی در کشورهای مختلف انجام دادهاند، هند، اردن، بنگلادش و هنگکنگ نژادگراترین مردم و آمریکا، کانادا و استرالیا مداراگرترین مردم شناخته شدند.
هدف این پژوهشگران این بوده که بفهمند آیا رواداری و مداراگری رابطهی مستقیمی با آزادی اقتصادی دارد یا نه؟ پاسخ البته به نظر میرسد مثبت باشد.این دو پژوهشگر در مقالهای با عنوان «آیا آزادی اقتصادی مدارا را میپرواند؟» نشان دادهاند که در مجموع در جامعههایی که از آزادی اقتصادی بیشتری برخوردارند، اندازهی مدارا و رواداری بالاتر است. اما این آزادی اقتصادی الزاما به معنای بازار آزاد به حساب نمیآید.
اما به طور شگفتآوری این واقعیت در برخی متغییرها همچون نژاگرایی صدق نمیکند و در این زمینه رابطهی علت و معلولی بین آزادی اقتصادی (و نه بازار آزاد) و شاخص نژادگرایی وجود ندارد. آنها از مردم ۸۰ کشور دنیا پرسیدهاند: «چه شخصی را دوستندارید که همسایهتان باشد؟» و در میان پاسخها این عبارت را قرار دادند: «شخصی از یک نژاد متفاوت.» نقشهای که در زیر میبینید بر مبنای فراوانی این پاسخ در میان کشورهای مختلف طراحی شده که در روزنامهی واشنگتن پست نشر یافته است.
همانطور که میبینید در کشورهایی همچون هنگگنک که از آزادترین اقتصادها و بازارها وابسته به بازار آزاد جهانی برخوردار است، شاهد میزان بالای نژادگرایی هستیم. در این مورد همچنین هند را نیز به عنوان کشوری که در جرگهی بلوک سرمایهداری قرار دارد اما میزان بالای نژادگرایی در این کشور شگفتآور است، میتوان مثال زد. نمونههای دیگری برای رد رابطهی مستقیم اقتصاد آزاد و نژادگرایی را میتوان در تفاوت چین و فرانسه دید. فرانسهای که اقتصاد به مراتب آزادتری از چین دارد، در وضعیت بدتری از نژادگرایی نسبت به این کشور قرار داد.
این پژوهش در حالی منتشر میشود که در انتخابات پارلمان اروپا که در روز گذشته (یکشنبه) انجام گرفت، ملیگراهای افراطی به پیروزیهای چشمگیری در بسیاری از کشورهای اروپا دست پیدا کردند.
ایدهی تشکیل اتحادیهی اروپا پس از جنگ جهانی دوم و فاجعهی انسانیای که به بار آورد شکل گرفت. اروپاییان به دنبال این بودند که با ایجاد پیوندهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هرچه بیشتر، ملتها را به یکدیگر نزدیکتر کنند تا از بروز دوبارهی چنین فاجعههایی پیشگیری شود. در این میان ایدهی «پیوند اقتصادی ضامن صلح» از همه بیشتر مورد توجه قرار گرفت و به اجرای سیاستهای اقتصادی سرتاسری و پول واحد اروپایی (یورو) انجامید. طبق این ایده، اگر پیوندهای اقتصادی بین ملتهای مختلف وجود داشته باشد، از بروز جنگ بین آنها جلوگیری میکند. اما ظهور ملیگرایی افراطی در اروپا این نظریه را با چالش جدی روبرو کرده و بسیاری از اندیشمندان را به اعتراض به پیوندهای صرفا اقتصاد-محور واداشته است.
پانوشت:
چرا من نژادگرایی به کار بردهام و آنطور که در ادبیات علوم انسانی فارسی رایج است ننوشتهام نژادپرستی؟
به نظر من نژادپرستی جایگزین مناسبی برای واژهی راسیسم (racisme) نیست. یا بهتر بگوییم پسوند پرستی پسوند درستی در برابر ایسم نیست. به نظر میرسد باید در ادبیات علوم انسانی خودمان خانهتکانی اساسیای بکنیم و بهتر است به جای نژادپرستی ،نژادگرایی را به کار ببریم. زیرا اول اینکه ایسم – دستکم در راسیسم – به معنای پرستیدن نیست. بلکه به معنای گرایش داشتن است. دوم اینکه وقتی در زبان فارسی ما واژهی نژادپرست را به کار میبریم، کم و بیش به این نتیجه میرسیم که مثلن من که خداپرست هستم پس احتمالن نژادپرست نیستم. بنابراین بسیاری از پسآمدهای نژادگراییای که در جامعهی ما وجود دارد را نادیده میگیریم. زیرا مفهومی که همارز راسیسم در زبان فارسی به کار برده میشود را معادل کنشی که به راسیسم ختم میشود نمیدانیم. اما اگر در زبان فارسی واژهی نژادگرا را بهکار ببریم، آنگاه میتوانیم این مفهوم را به سادگی در بسیاری از کنشهای فردی و اجتماعی ایرانیان (یعنی خودمان)، مورد ارزیابی قرار بدهیم. همانطور که میبینیم در این نقشه ایران از لحاظ این شاخص تنها یک رتبه بهتر از بدترین کشورهاست. اما متاسفانه بحث جدیای در این زمینه در جامعهی ما و حتی در میان نخبگان و روشنفکران در جریان نیست. این حقیقتیست که ما باید به صورت جدی و بدون تعارف با آن روبرو شویم. حتی باید ریشههای نژادگرایی در تحکیم استبداد در جامعهی ایران را (در میان همهی اقوام و مردم ایران) جستجو و تبیین کنیم.
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.