ماکرون و لوپن در مرحلهٔ دوم – صفحهٔ ویژهٔ انتخابات ریاستجمهوری فرانسه
2017-04-23روحانی اشتباه سوسیالیستهای اروپایی را تکرار نکند
2017-05-07دومین مناظرهٔ تلویزیونی انتخابات ریاستجمهوری ایران و گفتارِ نامزدها نکتههای مهمی را دربر داشت که از یک جدال تبلیغاتی فراتر میرود. برای نشان دادن این امر باید اشارهٔ مختصری به روندی که در سه دههٔ گذشته در اروپا افتاد بکنم تا به رقابت روحانی و رقیبانش برسم.
اقلیتها بجای کارگران
در دههٔ ۱۹۸۰-۹۰ میلادی، نیروهای چپ در اروپا که بابحرانِ کمرنگ شدنِ جنگ طبقاتی روبرو بودند، راهبرد جدیدی برگزیدند. طبقهٔ کارگر به معنای کلاسیک کمجمعیتتر و کمرنگتر شده بود و وزن سیاسی خود را از دست داده بود و بواسطهٔ توسعهٔ دولتهای رفاه بر حجم طبقهٔ متوسط افزوده شده بود.
از طرف دیگر رشد اقتصادی کشورهای اروپای غربی نیاز آنها به نیروی کار را افزایش داده بود و این نیروی کار از مهاجران خارجی تامین میشد. بنابراین نیروهای چپ راهبرد انتخاباتی جدیدی برگزیدند. آنها «اقلیتها» را جایگزین «کارگران» کردند و به حمایت از حق آنها پرداختند. مهاجران به خودی خود چند شعبه اقلیت را شامل میشد : کارگران خارجی، اقلیتهای مذهبی، اقلیتهای قومی/نژادی. حمایت جدی از اقلیتهای دیگر نیز در دستور کار آنها قرار گرفته بود : زنان، اقلیتهای جنسی، جنبشهای حامی محیط زیست و… . بطوری که در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ که بسیاری از دولتهای اروپایی را نیروهای چپ سوسیالیست تشکیل میدادند، سیارهای از اقلیتها بدنهٔ انتخاباتی آنها را تشکیل میدادند. سوسیال-لیبرالها در کشورهای اسکاندیناوی، شرودر در آلمان، بلر در بریتانیا، در فرانسه هم ژاک شیراکِ راست میانه که پس از میتران سوسیالیست به قدرت رسیده بود، مجبور شد یک سوسیالیست دیگر (لیونل ژوسپن) را به نخستوزیری برگزیند.
دوران شکاف
نیکلا سارکوزی و سیلویو برلوسکونی از جمله سیاستمداران راستگرایی بودند که خلاءِ تازه در چینش بدنهٔ انتخاباتی را درک کردند. بسیاری از شهروندان معمولی اروپایی که نه جزو نخبهگان ثرونتمند و قدرتمند راستگرا بودند و نه در جرگهٔ اقلیتها بحساب میآمدند احساس کردند که کسی در راس قدرت آنها را نمایندگی نمیکند. برخی از همینها بودند که در سال ۲۰۰۲ به ژان-ماری لوپن رای دادند. پس از ۱۵ سال امروز تعداد این آدمها تقریبن دوبرابر شده است. لوپنِ دختر امسال در دور دوم تقریبا دو برابر پدرش رای خواهد آورد. در بریتانیا همین قشر در رفراندوم رای به خروج از اتحادیهٔ اروپا دادند. در آمریکا همین آمریکاییهای سفید طبقهٔ پایین به یک میلیاردر سفید، دونالد ترامپ رای دادند. همهٔ این قشرها احساس میکنند که در دو-سه دههٔ گذشته کسی به منافع آنها اهمیت نداده است و آنها سقوط طبقاتی کرده یا به قول فرانسویها «طبقه-زدایی» شدهاند.
سارکوزی تلاش کرد تا گسستی با گفتار راست سنتی بوجود بیاورد و در اولین دورهاش هم موفق بود و کارزار انتخاباتی در برابر سگولن رویال را برد. رویال نمایندهٔ تمام عیار جریان چپِ خاویار اروپایی بود : چپی تحصیلکرده و مرفه که از اقلیتها دفاع میکند. سارکوزی گفتمان «فرانسویان فراموش شده» را در قلب گفتار انتخاباتیاش قرار داد. اما بلافاصله پس از پیروزیْ ستارهٔ اقبالش افول کرد. اول اینکه بیلان اقتصادیاش موفقیتآمیز نبود. دوم اینکه بخاطر رفتارهای پوپولیستیاش، راست سنتیِ جمهوریخواه را بسیار از خود سرخورده کرد (بطوری که برخی از آنها در سال ۲۰۱۲ به اولاندِ سوسیالیست رای دادند). سوم اینکه به جریان چپ فرصتی طلایی برای بازسازی بخشید – که پنج سال بعد در سال ۲۰۱۲ وی را شکست داد. و چهارم و از همه مهمتر ظهور پدیدهای به اسم مارین لوپن بود. وقتی نسخهٔ اصلی به میدان آمد، نسخهٔ کپی و دستهدوم دیگر خریداری در بازار نداشت.
شیطان-زدایی از چهرهٔ راست افراطی
لوپنِ دختر خانهتکانهٔ اساسیای در گفتار انتخاباتیِ پدرش انجام داد. سهمِ مسائل نژادگرایانه را تا جایی که امکان داشت فروکاست و سهم «فرانسوییان فراموش شده» را افزایش داد. خودش را بهعنوان نمایندهٔ منافع همهٔ فرانسویان فراموش شده در یک بازی مردمسالارانه معرفی کرد، و نه رهبر یک جریان نژادگرا. این راهبرد بسیار موفق بود. بطوری که امروز رایدهندگان سابق حزب کمونیست و حتی حزب سوسیالیست را میتوان در بدنهٔ انتخاباتی «جبههٔ ملی» یافت. همین روند در دیگر کشورهای اروپایی نیز دیده میشود. امروزه راست افراطی و جنبشهای ملیگرا در اروپا توانستهاند شکاف قدیمیِ طبقهٔ بالا/طبقهٔ پایین را به شکاف نخبگان/مردم تبدیل کنند.
روحانی و مناظرههای انتخاباتی
در دومین مناظرهٔ تلویزیونی میان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، بیشترین چیزی که به چشم آمد همین داستانِ اقلیتها و فراموششدهگان بود. روحانی تلاش کرد خود را مدافع اقلیتها نشان بدهد. قالیباف اما سعی میکرد انگشت روی فراموش شدگان بگذارد.
متاسفانه روحانی و جهانگیری مخاطبانشون روکسانی انتخاب کردن که بدون شنیدن این توضیحات بهشون رای میدن. زحمت عبث. پدرجان مردم مردد رو اصل بگیر
— Marzie (@marzie_r) May 5, 2017
همانطور که بهدرستی در شبکههای اینترنتی بسیاری از بینندگان به این نکته اشاره کردند، اشتباه روحانی در این است که تلاش میکند کسانی را مخاطب خود قرار بدهد که ازپیش راضی شدهاند. برخلاف اروپا که آمار مشارکت بین اقلیتها بسیار پایین است، در ایران این بخش از جامعه از قضا درصد مشارکت قابل توجهی دارند و همواره سهم نامزد اصلاحطلب در سبد رای آنها زیاد بوده است و خواهد بود.
اما «ایرانیانِ فراموششده»ی دیگری هستند که نیاز دارند کسی با آنها صحبت کند. مردمی که در حاشیهٔ شهرهای بزرگ زندگیِ سختی را پشت سر میگذارند و جزو هیچ اقلیتی دستهبندی نمیشوند. آنها فقط ایرانیانی هستند که هیچکس به آنها توجهی نمیکند. آنها تعداد زیادی از هموطنان آسیبپذیرِ مایند که سازماندهیشده نیستند، اما رای بالایی دارند. احمدینژاد تنها کسی بود که توجه این قشر را بخوبی بهخود جلب کرد. برخلاف تصور رایج، پژوهشها نشان داده است که روستاها و شهرهای کوچک سهم زیادی در پیروزی احمدینژاد در دور دوم انتخابات ۱۳۸۴ نداشتند. بلکه بعد از تحریمیها، این حاشیهنشینانِ شهرهای بزرگ بودند که سرنوشت آن انتخابات را تعیین کردند.
پیامِ روشن و مستقیم
روحانی باید در مناظرهٔ نهایی پیام روشنی برای این قشر از مردم داشته باشد. گفتار کارشناسانه دردی از این مردم را دوا نمیکند، هرچند که درست و صادقانه باشد. روحانی باید بتواند بدون اینکه دروغ ببافد و یا وعدهٔ توخالی بدهد، برنامهٔ خودش را بهزبان میلیونها ایرانیای که در وضعیت شکنندهای زندگی میکنند ترجمه کند. او باید نشان بدهد که ادامهٔ حکومتش به نفع این قشرها خواهد بود. آنها باید بتوانند روحانی را نمایندهٔ خود ببینند. او این توان را دارد، اما بنظر میرسد بهدلیل همنشینیِ زیاد با نخبگان دانشگاهی، زبان آنها را به عاریت گرفته و از گفتاری که با مردم عادی ارتباط برقرار کند دور شده است. اگر او از پس این کار برنیاید، همان اتفاقیکه در اروپا افتاد دوباره در انتظار روحانی و اصلاحطلبان خواهد بود. قالیباف و رئیسی هرکدام به شیوهای این قشر را هدف قرار دادهاند. روحانی باید بتواند آنها را خلع سلاح کند، بدون اینکه در دادم دوگانهای که قالیباف میخواهد تثبیت کند بیافتد.
روحانی سیاستمدار باهوشی است و تواناییِ قابل توجهی برای غلبهٔ کلامی بر رقیبانش دارد. فقط کافیست که در مناظرهٔ نهایی خودش باشد : شیخِ دیپلمات !
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.