2013-06-10
این گزارش ادبی-سیاسی به قلم مینا نوشته شده: مناظرهی آخر،باز ميري دفتر بسيج چون در شرايط فعلي تنها جاييه كه تلوزيون داره.يه كتابي برميداري كه فكر كني حالا يه چيزي هم ميخوني و چهار طبقه ميري پايين.به دم درش كه ميرسي هرم گرما با بوي عرق ميخوره تو صورتت. يه چشمي ميچرخوني بين آدما و دو سه نفر و كه مثل خودت وصله ناجور اون جمعن و پيدا […]