2010-11-03

دربارۀ یک تجربۀ استثنایی در کلاس درس

اینقدر هیجان زده شده بودم که فکر می کردم دیگه همچین فضایی تکرار نمیشه، برای همین زودی عکس گرفتم تو کلاس مثل بچۀ آدم نشسته بودیم و داشتیم به درسهای استاد گوش می دادیم. استادمون یک خانوم میانسال خیلی اتوکشیده و با دیسیپلین بود. از اوناییکه عصا قورت دادن. دوسه تا از بچه های سال بالایی در حین درس دادن استاد، سرشون رو از لای در گلاس آوردن تو و […]
2010-09-27

ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺷﻬﯿﺪﺍﯼ ﺷﻬﺮ

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺷﻬﺭ ﻣﯿﮕﺬﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﮓ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﻡ. ﺭﻭﺵ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻼﺻﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭼﻬﻞ ﻭﭼﻬﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ . ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ. ﯾﺎﺩ ﺷﻬﯿﺪ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﺭﺍ ﻭ ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻧﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ . ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﻭ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻧﺪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻧﻬﺎ […]
2010-09-21

دوستی، پول، صداقت

جمع باحال دوستای «مش متی» که من هم گاهی وارد می شدم،  نوروز 88، خونمون جمع دوستانمون از بچه های لایه های متوسط جامعه تشکیل شده بود. (همون طبقۀ متوسط که میگن) یکی از بچه ها بود که از لایه های متوسط به پایین بود. اغلب تو برنامه های بیرون رفتنمون شرکت می کرد. اما به دلیل بنیۀ مالیش امکان اینکه مثل بقیه خرج بکنه رو نداشت. منظورم […]
2010-08-15

سه سال پیش، پارسال رو پیش بینی کردم

به عنوان یک دانشجوی جامعه شناسی، وقتی به یادداشتهای وبلاگم نگاه میکنم، یکیشون از همه بیشتر توجهم رو جلب میکنه. یادداشتی با عنوان «پیش بینی خشونت».* این رو اردیبهشت 86 نوشته بودم و در اون یادآوری کردم که با توجه به وضعیت فعلی کشور (سال86)، اگر وضع به همین منوال پیش بره در انتخابات ریاست جمهوری آینده (خرداد88) شاهد خشونت خواهیم بود. خشونتی که حاصل برخورد منافع ارزشیِ […]
2010-07-24

وقتی از چراغ بی اعتمادی رد میشیم

چند روز پیش یکی از دوستان هموطن با خوشحالی داشت یکی از کشفیات اجتماعی خودش رو بازگو میکرد. بدین ترتیب: تو رو خدا نگاه کنین. نصف شب پشت چراغ قرمز ایستاده «بچه ها یک چیز خنده دار! من متوجه شدم وقتی چند نفر پشت چراغ قرمز ایستادند، اگر یک نفر هنگامی که  چراغ عابرپیاده قرمز هست، از خیابان رد بشه، دیگران _بدون توجه به چراغ قرمز_ پشت سر […]
2010-07-22

تفاوت کافه نشینی

[foogallery id=”2717″]   آخرین کافه در مشهد. تاریک و خلوت توجهِ شما را به این دو عکس جلب می‌کنم. عکس اول، آخرین شبی است که در ایران به همراه داش مهدی و داش هدایت به کافه رفتیم. فضای کافه رو نگاه کنید. عکس دوم عکسی است سفری است که چند وقت پیش در به بلژیک داشتم. مقایسۀ دو عکس دو مفهوم متفاوت از کافه نشینی در دو فرهنگ-جغرافیای […]
2010-07-20

با وبلاگ برگشتم

فکر می کردم دور بودنم از فیس بوک بیشتر از اینها طول بکشه. اما خوب به دلایلی راه بسته گشوده شد. بیشترین دغدغه ای که من رو از فیس بوک دور کرد، روزمرگی ای بود که در این فضا دچارش شده بودم. همش به اشتراک گذاشتن فلان لینک یا دیدن فلان خبر. خوب اینها رو که می شه تو همون سایتهایی که لینکش داده شده و چند تاشون […]
2010-07-08

آدمها تاریخ اند، فرهنگ اند، هویت اند

در سفری که به ترکیه داشتم، با دوستی یونانی به دیدن آثار تاریخی استانبول رفتیم. خداییش ترکها برای آثار تارخیشان سنگ تمام گذاشته بودند. در همین حال و احوال و تاحت تأثیر جلوه های ویژۀ گردشگری استانبول، به دوستم گفتم: عجب شهر تاریخی است این استانبول! سری تکان داد و گفت: اما میدونی! همۀ تاریخی بودنش به چند تا ساختمون قدیمی و سنگ و کلوخ بنده. ولی ایران […]
2010-07-04

از ستم به زنان

ظلم  و ستم به زنان، جهانی ترینِ ظلم هاست. خوب که نگاه میکنم، می بینم این ظلم و ستمی که همه جا، پیدا و پنهان، زنان را دچار خود کرده است، برخلاف بسیاری دیگر از ستمها، کار هیچ دولت و مذهب و نژادی نیست. یعین منبع پیدایش و سبب ادامۀ آن نیست. گویا این پدیده، از نخستین ترین ظلم هاست. اصالت آن پیشاساختاری ست. کلاً به زنان ظلم […]
2009-01-20

تريبون تريبون آزاد با خاتمی

ديروز دیدار هیأت موسس ستاد 88 بود با خاتمی. از مهرماه امسال تا به حال، این چهارمین باری بود که در دیدارهای اینچنینی با خاتمی شرکت می‌کردم. اما اینبار با دیدارهای دیگه خیلی متفاوت بود. قبل از جلسه برنامه‌ریزی کرده بودیم، از موضع التماس و درخواست وارد گفتگو با خاتمی نشیم. این بود که آقا شهاب طباطبایی همون اول جلسه آب پاکی رو ریخت رو دست خاتمی و […]
2008-09-08

شما زندگینامه دارید؟

درس دوم: چگونه باید زندگی کنم؟ طلاق یکی از بدترین وضعیت‌هایی است که فرد ممکن است در زندگی با آن روبرو شود. اما چاره‌ای نیست، با آمار موجود، پنجاه درصد امکان جدایی و طلاق برای هر کدام از ما وجود دارد. اما مسئله ما طلاق نیست. بلکه می‌خواهیم به بهانه طلاق که یک وضعیت نسبتا بحرانی در زندگی افراد است به بسیاری از مواردی که در زندگی ما رخ […]
2008-07-27

طلاق با عشق

درس‌های آنتونی گیدنز برای زندگی مدرن درس اول: زندگی تهدید است یا فرصت آیا تا به حال طلاق گرفته‌اید؟ یا اینکه با کسی که در این وضعیت قرار داشته است ارتباط داشته‌اید؟ بی‌شک اینچنین است. چناچه فردی میانسال به بالا هستيد، اگر تاکنون طلاق نگرفته‌اید حتما در ارتباط با خانواده‌هایی که با آنها تماس داشته‌اید، به چنین سو‌ژه‌هایی برخورد کرده‌اید. اگر هم جوان هستید، بی‌شک خودتان یا دوستان […]
2010-11-03

دربارۀ یک تجربۀ استثنایی در کلاس درس

اینقدر هیجان زده شده بودم که فکر می کردم دیگه همچین فضایی تکرار نمیشه، برای همین زودی عکس گرفتم تو کلاس مثل بچۀ آدم نشسته بودیم و داشتیم به درسهای استاد گوش می دادیم. استادمون یک خانوم میانسال خیلی اتوکشیده و با دیسیپلین بود. از اوناییکه عصا قورت دادن. دوسه تا از بچه های سال بالایی در حین درس دادن استاد، سرشون رو از لای در گلاس آوردن تو و […]
2010-09-27

ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺷﻬﯿﺪﺍﯼ ﺷﻬﺮ

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺷﻬﺭ ﻣﯿﮕﺬﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﮓ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﻡ. ﺭﻭﺵ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻼﺻﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭼﻬﻞ ﻭﭼﻬﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ . ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ. ﯾﺎﺩ ﺷﻬﯿﺪ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﺭﺍ ﻭ ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻧﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ . ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﻭ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻧﺪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻧﻬﺎ […]
2010-09-21

دوستی، پول، صداقت

جمع باحال دوستای «مش متی» که من هم گاهی وارد می شدم،  نوروز 88، خونمون جمع دوستانمون از بچه های لایه های متوسط جامعه تشکیل شده بود. (همون طبقۀ متوسط که میگن) یکی از بچه ها بود که از لایه های متوسط به پایین بود. اغلب تو برنامه های بیرون رفتنمون شرکت می کرد. اما به دلیل بنیۀ مالیش امکان اینکه مثل بقیه خرج بکنه رو نداشت. منظورم […]
2010-08-15

سه سال پیش، پارسال رو پیش بینی کردم

به عنوان یک دانشجوی جامعه شناسی، وقتی به یادداشتهای وبلاگم نگاه میکنم، یکیشون از همه بیشتر توجهم رو جلب میکنه. یادداشتی با عنوان «پیش بینی خشونت».* این رو اردیبهشت 86 نوشته بودم و در اون یادآوری کردم که با توجه به وضعیت فعلی کشور (سال86)، اگر وضع به همین منوال پیش بره در انتخابات ریاست جمهوری آینده (خرداد88) شاهد خشونت خواهیم بود. خشونتی که حاصل برخورد منافع ارزشیِ […]
2010-07-24

وقتی از چراغ بی اعتمادی رد میشیم

چند روز پیش یکی از دوستان هموطن با خوشحالی داشت یکی از کشفیات اجتماعی خودش رو بازگو میکرد. بدین ترتیب: تو رو خدا نگاه کنین. نصف شب پشت چراغ قرمز ایستاده «بچه ها یک چیز خنده دار! من متوجه شدم وقتی چند نفر پشت چراغ قرمز ایستادند، اگر یک نفر هنگامی که  چراغ عابرپیاده قرمز هست، از خیابان رد بشه، دیگران _بدون توجه به چراغ قرمز_ پشت سر […]
2010-07-22

تفاوت کافه نشینی

[foogallery id=”2717″]   آخرین کافه در مشهد. تاریک و خلوت توجهِ شما را به این دو عکس جلب می‌کنم. عکس اول، آخرین شبی است که در ایران به همراه داش مهدی و داش هدایت به کافه رفتیم. فضای کافه رو نگاه کنید. عکس دوم عکسی است سفری است که چند وقت پیش در به بلژیک داشتم. مقایسۀ دو عکس دو مفهوم متفاوت از کافه نشینی در دو فرهنگ-جغرافیای […]
2010-07-20

با وبلاگ برگشتم

فکر می کردم دور بودنم از فیس بوک بیشتر از اینها طول بکشه. اما خوب به دلایلی راه بسته گشوده شد. بیشترین دغدغه ای که من رو از فیس بوک دور کرد، روزمرگی ای بود که در این فضا دچارش شده بودم. همش به اشتراک گذاشتن فلان لینک یا دیدن فلان خبر. خوب اینها رو که می شه تو همون سایتهایی که لینکش داده شده و چند تاشون […]
2010-07-08

آدمها تاریخ اند، فرهنگ اند، هویت اند

در سفری که به ترکیه داشتم، با دوستی یونانی به دیدن آثار تاریخی استانبول رفتیم. خداییش ترکها برای آثار تارخیشان سنگ تمام گذاشته بودند. در همین حال و احوال و تاحت تأثیر جلوه های ویژۀ گردشگری استانبول، به دوستم گفتم: عجب شهر تاریخی است این استانبول! سری تکان داد و گفت: اما میدونی! همۀ تاریخی بودنش به چند تا ساختمون قدیمی و سنگ و کلوخ بنده. ولی ایران […]
2010-07-04

از ستم به زنان

ظلم  و ستم به زنان، جهانی ترینِ ظلم هاست. خوب که نگاه میکنم، می بینم این ظلم و ستمی که همه جا، پیدا و پنهان، زنان را دچار خود کرده است، برخلاف بسیاری دیگر از ستمها، کار هیچ دولت و مذهب و نژادی نیست. یعین منبع پیدایش و سبب ادامۀ آن نیست. گویا این پدیده، از نخستین ترین ظلم هاست. اصالت آن پیشاساختاری ست. کلاً به زنان ظلم […]
2009-01-20

تريبون تريبون آزاد با خاتمی

ديروز دیدار هیأت موسس ستاد 88 بود با خاتمی. از مهرماه امسال تا به حال، این چهارمین باری بود که در دیدارهای اینچنینی با خاتمی شرکت می‌کردم. اما اینبار با دیدارهای دیگه خیلی متفاوت بود. قبل از جلسه برنامه‌ریزی کرده بودیم، از موضع التماس و درخواست وارد گفتگو با خاتمی نشیم. این بود که آقا شهاب طباطبایی همون اول جلسه آب پاکی رو ریخت رو دست خاتمی و […]
2008-09-08

شما زندگینامه دارید؟

درس دوم: چگونه باید زندگی کنم؟ طلاق یکی از بدترین وضعیت‌هایی است که فرد ممکن است در زندگی با آن روبرو شود. اما چاره‌ای نیست، با آمار موجود، پنجاه درصد امکان جدایی و طلاق برای هر کدام از ما وجود دارد. اما مسئله ما طلاق نیست. بلکه می‌خواهیم به بهانه طلاق که یک وضعیت نسبتا بحرانی در زندگی افراد است به بسیاری از مواردی که در زندگی ما رخ […]
2008-07-27

طلاق با عشق

درس‌های آنتونی گیدنز برای زندگی مدرن درس اول: زندگی تهدید است یا فرصت آیا تا به حال طلاق گرفته‌اید؟ یا اینکه با کسی که در این وضعیت قرار داشته است ارتباط داشته‌اید؟ بی‌شک اینچنین است. چناچه فردی میانسال به بالا هستيد، اگر تاکنون طلاق نگرفته‌اید حتما در ارتباط با خانواده‌هایی که با آنها تماس داشته‌اید، به چنین سو‌ژه‌هایی برخورد کرده‌اید. اگر هم جوان هستید، بی‌شک خودتان یا دوستان […]