2011-04-01

پیکرِ «میراسماعیل» از «جمهوری اسلامی» جاندار تر بود

چه طنز تلخی است که درست در سالروز تولد اولین «جمهوری اسلامی» جهان، آخرین و بهترین نخست وزیرش در بند است.  تلخ تر از آن اینکه پیکر پدرش مورد یورش مامورانِ همان جمهوری اسلامی ای واقع می شود که او روزگاری رییس دولت اش بوده است. همان جمهوری اسلامی ای که به دنبالِ یک آرمانشهر اسلامی بود. آرمان شهری که الگوی آن محمد (ص) بود که حتی شکنجه […]
2011-03-24

ces que je deteste

Il y a des choses que je déteste. Par exemple, dans la ville en France, je déteste les transports en commun comme le metro et le RER. Ça ne me plaît pas parce que ça prend du temps. Au lieu de cela, j’aime beaucoup me déplacer en bus. J’adore ça parce que j’aime bien voir Paris et ses rues. Je déteste aussi fair des lettres administratives et officielles.
2011-03-17

نوروز سبز، با خانوادۀ شهدای جنبش

هفت سین سبز، به یاد شهدای سبز در یک طرح ابتکاری قشنگ و دوست داشتنی، جمعی از وبلاگ نویسها تصمیم گرفتند که نوروز خودشون رو با خانوادۀ شهدای سبز تقسیم کنند. متن اطلاعیۀ بچه ها رو بخونین: هم وطن در آستانه دومین نوروز سبزی که روزهای سیاه کودتای ما را در بر خواهد گرفت، جای خالی همراهان دیروزمان بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. شوربختانه زمستان سرد […]
2011-03-10

Mes activités préférées.

Je suis à la bibliothèque. Je vais arrêter de travailler dans deux heures et puis je vais aller au cinéma entre 20h et 22h. Peut-être qu’un ami va m’accompagner. Du lundi au jeudi, je vais à la bibliothèque. Ca m’intéresse beaucoup de rester là-bas. J’y reste toujours environ deux heures. Oui, j’y suis juste deux heures par jour! Mais à partir de la semaine prochaine, j’essaierai d’y rester […]
2011-03-05

راستی میدونین الان میرحسین نگران چه کسی ست؟

پیرمرد چشم براه میرش هست الان که دارم این یادداشت رو می نویسم، موقع اذان صبح هست. اتفاقی افتاد که این پرسش به ذهنم رسید: «الان میرحسین به چه کسی فکر می کنه؟» برای چه کسی بیشتر از همه نگرانه؟ برای دخترهاش که بیش از دوهفته هست از پدرشون خبر ندارن؟ همون دخترایی که هر روز میرن پشت اون دیوار آهنی و با همۀ بی احترامی هایی که […]
2011-03-04

چه کسی باید بازجویی بشه؟

در دوران بازجويي, دوستي كه كارشناس پرونده بود, در موارد مختلفي روي من فشار استدلالي مياورد تا مواضع من رو متزلزل كنه و من رو به مرز اعتراف به اشتباههام بكشونه. يكي از اون مواردي كه خيلي تاكيد ميكرد, به خطر انداختن امنيت مردم در راه انداختن راهپيماييهايي مثل 25 خرداد و شبيه اون بود. ميگفت ايا شما تضمين ميكنين كه در اين راهپيمايي هايي كه راه ميندازين, […]
2011-02-13

چه کسی در بی.بی.سی «تیتر» میزند

1–   تفاوت پزشک ها با روزنامه نگاران این است که پزشکان در پایان دورۀ آموزش پزشکی باید به صورت رسمی، هنگامی که مدرک پزشکی خود را گرفتند، سوگند تعهدات پزشکی را یاد کنند. اما روزنامه نگاران باید در همان بدو ورود خود به دنیای پر پیچ و خم روزنامه نگاری، در پیش وجدان خود متهعد شوند که در راستای انتشار حقیقت گام بردارند. 2-   بی.بی.سی فارسی بدون شک […]
2011-01-29

و سقــَـــط فرعـــــون

بعد از مدتها که سیستم رایانۀ درست و حسابی نداشتم بالاخره دست به دوربین شدم. ببینید [youtube http://www.youtube.com/watch?v=1APbVTQlMiQ?fs=1] < – – – – – – – – – – – – – – – – – – – بکارگیری یادداشت‌های «روح سـوار» تنها با آوردن نام نویسنده یا وبلاگ مجاز است. Rooh Savar https://www.facebook.com/roohsavar http://www.youtube.com/user/roohsavaar http://blogs.rue89.com/regards-persans http://roohfrance.blogspot.fr/
2011-01-25

من سن و سال ندارم

1-   در طول زندگیم، هروقت که به خودم نگاه میکردم، همیشه در مورد خودم همین تصویر رو داشتم که الان دارم. منظورم اینه که هیچ وقت احساس کودکی، جوونی و یا پیری نمی کردم و نمی کنم. هیچ وقت احساس سن و سال دربارۀ خودم نداشتم و ندارم.  البته از این قضیه کم و بیش خوشحال و راضی ام. چرا؟ چون فکر می کنم چنین حسی به من […]
2011-01-17

ساندویچ با طعم انقلاب تونس

برای خوردن شام با دوستان ایرانی به یک ساندویچی عربی رفتیم. وارد مغازه که شدیم، دیدیم همۀ خدمه و مشتری ها میخ کوب شده ان جلوی تلویزیون و دارن اخبار الجزیره رو نگاه میکنن. اخبار داغی از تونس. صاحب مغازه گفت: می فهمی چی میگه؟ گفتم نه! عربی بلد نیستم – اخبار تونسه. میگه مردم خوشحالن از اینکه آزاد شدن. هرچند که شرایط سختی دارن خیلی با شور […]
2010-12-19

ما در حصر بودیم و او آزاد

این یادداشتی است که در نشست بزرگذاشت  آیت الله  منتظری در پاریس خواندم  و این هم عکس اش انا للله و انا الیه راجعون و او از خدا بود و به خدا بازگشت. اور رستگار بود و با رستگاری به سوی خدای کعبه پرواز کرد. نامش حسینعلی بود، همچون علی مرحم تنهایی مظلومان بود و همچون حسین عصیان گر بود در برابر کژی ها و انحرافها. انقلابی بود و […]
2010-12-10

روایت عاشق شدنِ «دکتر شریعتی» در واقعۀ ۱۶ آذر ۳۲

علی و پوران یکی از روایتهایی که در مورد 16 آذر که بین مردم مشهد رایج است، دلباختگی دکتر علی شریعتی است. بنا بر آنچه که  مردم تعریف می کنند، در این روز، علیِ جوان که در آن روزها سرآغاز سنین شور نشاط را از می گذرانده است، هنگامی که با دوستان خود در حال گذر از محله شان بوده است، متوجه همهمه ای می شود. در اثنای […]
2011-04-01

پیکرِ «میراسماعیل» از «جمهوری اسلامی» جاندار تر بود

چه طنز تلخی است که درست در سالروز تولد اولین «جمهوری اسلامی» جهان، آخرین و بهترین نخست وزیرش در بند است.  تلخ تر از آن اینکه پیکر پدرش مورد یورش مامورانِ همان جمهوری اسلامی ای واقع می شود که او روزگاری رییس دولت اش بوده است. همان جمهوری اسلامی ای که به دنبالِ یک آرمانشهر اسلامی بود. آرمان شهری که الگوی آن محمد (ص) بود که حتی شکنجه […]
2011-03-24

ces que je deteste

Il y a des choses que je déteste. Par exemple, dans la ville en France, je déteste les transports en commun comme le metro et le RER. Ça ne me plaît pas parce que ça prend du temps. Au lieu de cela, j’aime beaucoup me déplacer en bus. J’adore ça parce que j’aime bien voir Paris et ses rues. Je déteste aussi fair des lettres administratives et officielles.
2011-03-17

نوروز سبز، با خانوادۀ شهدای جنبش

هفت سین سبز، به یاد شهدای سبز در یک طرح ابتکاری قشنگ و دوست داشتنی، جمعی از وبلاگ نویسها تصمیم گرفتند که نوروز خودشون رو با خانوادۀ شهدای سبز تقسیم کنند. متن اطلاعیۀ بچه ها رو بخونین: هم وطن در آستانه دومین نوروز سبزی که روزهای سیاه کودتای ما را در بر خواهد گرفت، جای خالی همراهان دیروزمان بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. شوربختانه زمستان سرد […]
2011-03-10

Mes activités préférées.

Je suis à la bibliothèque. Je vais arrêter de travailler dans deux heures et puis je vais aller au cinéma entre 20h et 22h. Peut-être qu’un ami va m’accompagner. Du lundi au jeudi, je vais à la bibliothèque. Ca m’intéresse beaucoup de rester là-bas. J’y reste toujours environ deux heures. Oui, j’y suis juste deux heures par jour! Mais à partir de la semaine prochaine, j’essaierai d’y rester […]
2011-03-05

راستی میدونین الان میرحسین نگران چه کسی ست؟

پیرمرد چشم براه میرش هست الان که دارم این یادداشت رو می نویسم، موقع اذان صبح هست. اتفاقی افتاد که این پرسش به ذهنم رسید: «الان میرحسین به چه کسی فکر می کنه؟» برای چه کسی بیشتر از همه نگرانه؟ برای دخترهاش که بیش از دوهفته هست از پدرشون خبر ندارن؟ همون دخترایی که هر روز میرن پشت اون دیوار آهنی و با همۀ بی احترامی هایی که […]
2011-03-04

چه کسی باید بازجویی بشه؟

در دوران بازجويي, دوستي كه كارشناس پرونده بود, در موارد مختلفي روي من فشار استدلالي مياورد تا مواضع من رو متزلزل كنه و من رو به مرز اعتراف به اشتباههام بكشونه. يكي از اون مواردي كه خيلي تاكيد ميكرد, به خطر انداختن امنيت مردم در راه انداختن راهپيماييهايي مثل 25 خرداد و شبيه اون بود. ميگفت ايا شما تضمين ميكنين كه در اين راهپيمايي هايي كه راه ميندازين, […]
2011-02-13

چه کسی در بی.بی.سی «تیتر» میزند

1–   تفاوت پزشک ها با روزنامه نگاران این است که پزشکان در پایان دورۀ آموزش پزشکی باید به صورت رسمی، هنگامی که مدرک پزشکی خود را گرفتند، سوگند تعهدات پزشکی را یاد کنند. اما روزنامه نگاران باید در همان بدو ورود خود به دنیای پر پیچ و خم روزنامه نگاری، در پیش وجدان خود متهعد شوند که در راستای انتشار حقیقت گام بردارند. 2-   بی.بی.سی فارسی بدون شک […]
2011-01-29

و سقــَـــط فرعـــــون

بعد از مدتها که سیستم رایانۀ درست و حسابی نداشتم بالاخره دست به دوربین شدم. ببینید [youtube http://www.youtube.com/watch?v=1APbVTQlMiQ?fs=1] < – – – – – – – – – – – – – – – – – – – بکارگیری یادداشت‌های «روح سـوار» تنها با آوردن نام نویسنده یا وبلاگ مجاز است. Rooh Savar https://www.facebook.com/roohsavar http://www.youtube.com/user/roohsavaar http://blogs.rue89.com/regards-persans http://roohfrance.blogspot.fr/
2011-01-25

من سن و سال ندارم

1-   در طول زندگیم، هروقت که به خودم نگاه میکردم، همیشه در مورد خودم همین تصویر رو داشتم که الان دارم. منظورم اینه که هیچ وقت احساس کودکی، جوونی و یا پیری نمی کردم و نمی کنم. هیچ وقت احساس سن و سال دربارۀ خودم نداشتم و ندارم.  البته از این قضیه کم و بیش خوشحال و راضی ام. چرا؟ چون فکر می کنم چنین حسی به من […]
2011-01-17

ساندویچ با طعم انقلاب تونس

برای خوردن شام با دوستان ایرانی به یک ساندویچی عربی رفتیم. وارد مغازه که شدیم، دیدیم همۀ خدمه و مشتری ها میخ کوب شده ان جلوی تلویزیون و دارن اخبار الجزیره رو نگاه میکنن. اخبار داغی از تونس. صاحب مغازه گفت: می فهمی چی میگه؟ گفتم نه! عربی بلد نیستم – اخبار تونسه. میگه مردم خوشحالن از اینکه آزاد شدن. هرچند که شرایط سختی دارن خیلی با شور […]
2010-12-19

ما در حصر بودیم و او آزاد

این یادداشتی است که در نشست بزرگذاشت  آیت الله  منتظری در پاریس خواندم  و این هم عکس اش انا للله و انا الیه راجعون و او از خدا بود و به خدا بازگشت. اور رستگار بود و با رستگاری به سوی خدای کعبه پرواز کرد. نامش حسینعلی بود، همچون علی مرحم تنهایی مظلومان بود و همچون حسین عصیان گر بود در برابر کژی ها و انحرافها. انقلابی بود و […]
2010-12-10

روایت عاشق شدنِ «دکتر شریعتی» در واقعۀ ۱۶ آذر ۳۲

علی و پوران یکی از روایتهایی که در مورد 16 آذر که بین مردم مشهد رایج است، دلباختگی دکتر علی شریعتی است. بنا بر آنچه که  مردم تعریف می کنند، در این روز، علیِ جوان که در آن روزها سرآغاز سنین شور نشاط را از می گذرانده است، هنگامی که با دوستان خود در حال گذر از محله شان بوده است، متوجه همهمه ای می شود. در اثنای […]