2010-06-30

آیا آنها جاسوسند؟/ پاسخ دوم

آخرین اردوی شاخۀ جوانان مشارکت – اصفهان  دوست عزیز من امروز بعد از بیش از ۱۲-۱۳ سال که دائم فعالیت سیاسی میکنم، وقتی به گذشته ام نگاه میکنم و میخوام ببینم که چه کاری کردم و چه تغییری ایجاد کردم، چیز زیادی نمی بینم. من فقط تو این همه ی عمرم تو دو تا چیز نقش مستقیم داشتم. اول تشکیل مجل دانش آموزی بود. و دوم همین رنگ […]
2010-06-27

اعتقادِ کی بزرگتره؟

سلام اینکه «یو» من رو نشناسی عجیب نیست. اگه من روح الله شهسوار ِ 88 رو نشناسم جای تعجب داره. من … هستم. بیشتر در ستاد موج نو بودم. اما ائتلاف سه راه خیام و ستاد مرکزی هم زیاد می رفتم… من نمی گم که سیاسی نیستم. اما قبول کردم که یک سیاسی احساسی ام. نمی خوام فکر کنم اشتباه کردیم. نمی خوام فکر کنم تاوان اشتباه پس […]
2010-06-22

سیاسی بودن! جواب نامه ی اول

 دیروز نامه ای که یکی از دوستان برایم فرستاده بود اینجا گذاشتم. همونطور که گفته بودم جواب خودم رو براتون میذارم. اما لازمه از دوستانی که تو وبلاگ و فیس بوک «دیدگاه» ها شون رو گذاشتند و یا ایمیل برام فرستادند تشکر کنم.  پاسخ: … سلام ببخشید که من نمیتونم الان جوابت (کامل) رو بدم. چون اصلا اسمت رو یادم نمیاد (که البته این از مشکل کمبود حافظه […]
2010-06-22

رفتنِ من سیاسی بود؟

سلام     اسم «یو»* رو که میشنوم یاد خیلی چیزها می افتم. یاد شادی  هامون. یاد غم هامون، یاد ستاد۸۸، یاد کوه، یاد اومدن ابتکار، خاتمی، موسوی، یاد خریت هامون، ببخش  اینجوری می حرفم؛ اما …ـ چرا رفتی!؟ چرا نموندی؟ با … حرف میزدم. ازش پرسیدم چرا  شهسوار رفت؟ یه چیزایی گفت که توجیه نشدم. میخوام خودت بگی. بگو چرا رفتی؟ این بی انصافی نیست!؟ نذار واقعا فکر […]
2010-05-09

روایتی از ابداع اولین نماد سبز

سالن شهید بهشتی مشهد؛ سخنرانی میرحسین، اولین مچ بند سبز منتشر شده در جرس پارسال در چنین روزهایی  دوازدهم اردیبهشت ماه سال گذشته بود. به همراه  اعضای شورای سیاستگذاری ستاد88 به دیدار سید محمد خاتمی رفته بودیم. نوبت به من رسید که گزارشی از کارهای بخشی از ستاد به رییس جمهور اصلاحات بدهم. گزارشم را زود تمام کردم که به کاری که برای آن آمده بودم برسم. پارچۀ سبزی را […]
2010-04-11

کشتار عشق؛ اثبات عشق

عاشقی به سبک بهزاد نبوی و همسرش هنگامه رضوی منتشر شده در روزآنلاین دختری از دلتنگیهایش برای پدر می نویسد. همسری تنهایی‌ها و امیدهاییش را برای یار زندانی‌اش روی کاغذ می‌آورد.  پدر جوانی،عکس دختر نوزادش را روی فیس‌بوک نگاه می‌کند در حالی که هزاران کیلومتر آنطرف‌تر، تنها و در دیار تنهایی گذران زندگی را به نظاره نشسته است. تازه عروسی در گوشه‌ای از جهان چشم انتظار خبری از […]
2010-02-09

امشب چه حالی داری آقای تاجیک!؟

امشب از آن آرامش مثال زدنی یک تحلیلگر جامعه شناس خبری نبود. محمدرضا تاجیک عصبی بود. صدایش می لرزید. این را کسانی که از نزدیک با او آشنا هستند میدانند. کلیدواژه های حسین شریعتمداری در زبان تاجیک میچرخید و در «گفتگوی ویژۀ خبری» دو شب مانده به 22بهمن, از سیمای غیرملی بیرون می جهید. خصم, دشمن, توهم, فتنه و… یک سناریوی نخ نمای دیگر در حال اجرا بود: […]
2010-01-22

جمعه خاتمی, شنبه موسوی

یک سال (۱۳۸۷) پیش در چنین روزهایی, پس از آنکه «سید محمد خاتمی» در سخنانی اعلام کرد, «یا من یا میرحسین» کاندیدا می شویم, به همراه دیگر اعضای شورای ستاد ملی جوانان88, (جوانان حامی خاتمی و موسوی) که آن زمان تنها حامی خاتمی بود, به دیدار رییس جمهور دوم خرداد شتافتیم و از این سخنان او بسیار گله کردیم. گله ها تا آنجا پیش رفت که برخی از اعضا, […]
2009-09-29

دو رییس جمهور فیلسوف برای همۀ دنیا

زمانی «گرهارد شرودر» صدر اعظم سابق آلمان گفته بود خاتمی آخرین پرزیدنت فیلسوف جهان بود.  اما ما به دنیا نشان دادیم که در ایران هیچ گاه آخرین وجود ندارد. ما میرحسین موسوی را به دنیا عرضه کردیم. او اکنون فیلسوف ترین پرزیدنت دنیاست هر بیانیه اش مانند درهای جدیدی را به رویمان باز می کند. هر بیانیه اش مانیفستی است برای خوب زندگی کردن. هم احساس می کنیم […]
2009-09-17

جرمِ ما این بود

تقدیم به سید شهاب الدین طباطبایی و هزاران هزار عضو ستاد ملی88 در سراسر ایران بزرگ یک سال پیش در چنین روزی بیانیه ای منتشر کردیم که به امضای 88 نفر جوان ایرانی رسیده بود. در آن یبانیه، از سید محمد خاتمی خواسته بودیم که در انتخابات سال 1388 نامزد شود تا مبادا جریانی که قدرت را در دست داشت آیندۀ ایران و ایرانیان را تباه سازد. اکنون […]
2009-07-30

زندان زندان است

در زندان بزرگ ِ سبز و پردرخت زندان کوچک و تاریک و نموری است که من امشب را آنجا میگذرانم اگر اینجا دنبال چیز تازه این میگردی آن را نخواهی یافت زندان زندان است, تنگ و تاریک روشن و سبز نمور و چندش آور با تخت خواب بی تخت خواب زیر زمین روی کوه  اینور دنیا آنور دنیا  در ذهن من ویا در قلب تو زندان زندان است. […]
2009-05-26

رنگی که نابینایان هم می بینندش

وقتی دستبند سبز رو به دستش دیدم هم خوشحال شدم و هم شگفت زده. آخه یک دختر نابینا از رنگ سبز چی می فهمه؟ ازش پرسیدم: تو هم طرفدار میرحسینی؟ گفت: آره. هم طرفدار میرحسین و هم خاتمی. اینرو هم خواهرم برام آورده. اون تو ستاد میرحسین کمک میکنه. گفتم: منم مچ بند سبز دارم و دستش رو گرفتم و روی مچ بندم کشیدم. ذوق زده شد و […]
2010-06-30

آیا آنها جاسوسند؟/ پاسخ دوم

آخرین اردوی شاخۀ جوانان مشارکت – اصفهان  دوست عزیز من امروز بعد از بیش از ۱۲-۱۳ سال که دائم فعالیت سیاسی میکنم، وقتی به گذشته ام نگاه میکنم و میخوام ببینم که چه کاری کردم و چه تغییری ایجاد کردم، چیز زیادی نمی بینم. من فقط تو این همه ی عمرم تو دو تا چیز نقش مستقیم داشتم. اول تشکیل مجل دانش آموزی بود. و دوم همین رنگ […]
2010-06-27

اعتقادِ کی بزرگتره؟

سلام اینکه «یو» من رو نشناسی عجیب نیست. اگه من روح الله شهسوار ِ 88 رو نشناسم جای تعجب داره. من … هستم. بیشتر در ستاد موج نو بودم. اما ائتلاف سه راه خیام و ستاد مرکزی هم زیاد می رفتم… من نمی گم که سیاسی نیستم. اما قبول کردم که یک سیاسی احساسی ام. نمی خوام فکر کنم اشتباه کردیم. نمی خوام فکر کنم تاوان اشتباه پس […]
2010-06-22

سیاسی بودن! جواب نامه ی اول

 دیروز نامه ای که یکی از دوستان برایم فرستاده بود اینجا گذاشتم. همونطور که گفته بودم جواب خودم رو براتون میذارم. اما لازمه از دوستانی که تو وبلاگ و فیس بوک «دیدگاه» ها شون رو گذاشتند و یا ایمیل برام فرستادند تشکر کنم.  پاسخ: … سلام ببخشید که من نمیتونم الان جوابت (کامل) رو بدم. چون اصلا اسمت رو یادم نمیاد (که البته این از مشکل کمبود حافظه […]
2010-06-22

رفتنِ من سیاسی بود؟

سلام     اسم «یو»* رو که میشنوم یاد خیلی چیزها می افتم. یاد شادی  هامون. یاد غم هامون، یاد ستاد۸۸، یاد کوه، یاد اومدن ابتکار، خاتمی، موسوی، یاد خریت هامون، ببخش  اینجوری می حرفم؛ اما …ـ چرا رفتی!؟ چرا نموندی؟ با … حرف میزدم. ازش پرسیدم چرا  شهسوار رفت؟ یه چیزایی گفت که توجیه نشدم. میخوام خودت بگی. بگو چرا رفتی؟ این بی انصافی نیست!؟ نذار واقعا فکر […]
2010-05-09

روایتی از ابداع اولین نماد سبز

سالن شهید بهشتی مشهد؛ سخنرانی میرحسین، اولین مچ بند سبز منتشر شده در جرس پارسال در چنین روزهایی  دوازدهم اردیبهشت ماه سال گذشته بود. به همراه  اعضای شورای سیاستگذاری ستاد88 به دیدار سید محمد خاتمی رفته بودیم. نوبت به من رسید که گزارشی از کارهای بخشی از ستاد به رییس جمهور اصلاحات بدهم. گزارشم را زود تمام کردم که به کاری که برای آن آمده بودم برسم. پارچۀ سبزی را […]
2010-04-11

کشتار عشق؛ اثبات عشق

عاشقی به سبک بهزاد نبوی و همسرش هنگامه رضوی منتشر شده در روزآنلاین دختری از دلتنگیهایش برای پدر می نویسد. همسری تنهایی‌ها و امیدهاییش را برای یار زندانی‌اش روی کاغذ می‌آورد.  پدر جوانی،عکس دختر نوزادش را روی فیس‌بوک نگاه می‌کند در حالی که هزاران کیلومتر آنطرف‌تر، تنها و در دیار تنهایی گذران زندگی را به نظاره نشسته است. تازه عروسی در گوشه‌ای از جهان چشم انتظار خبری از […]
2010-02-09

امشب چه حالی داری آقای تاجیک!؟

امشب از آن آرامش مثال زدنی یک تحلیلگر جامعه شناس خبری نبود. محمدرضا تاجیک عصبی بود. صدایش می لرزید. این را کسانی که از نزدیک با او آشنا هستند میدانند. کلیدواژه های حسین شریعتمداری در زبان تاجیک میچرخید و در «گفتگوی ویژۀ خبری» دو شب مانده به 22بهمن, از سیمای غیرملی بیرون می جهید. خصم, دشمن, توهم, فتنه و… یک سناریوی نخ نمای دیگر در حال اجرا بود: […]
2010-01-22

جمعه خاتمی, شنبه موسوی

یک سال (۱۳۸۷) پیش در چنین روزهایی, پس از آنکه «سید محمد خاتمی» در سخنانی اعلام کرد, «یا من یا میرحسین» کاندیدا می شویم, به همراه دیگر اعضای شورای ستاد ملی جوانان88, (جوانان حامی خاتمی و موسوی) که آن زمان تنها حامی خاتمی بود, به دیدار رییس جمهور دوم خرداد شتافتیم و از این سخنان او بسیار گله کردیم. گله ها تا آنجا پیش رفت که برخی از اعضا, […]
2009-09-29

دو رییس جمهور فیلسوف برای همۀ دنیا

زمانی «گرهارد شرودر» صدر اعظم سابق آلمان گفته بود خاتمی آخرین پرزیدنت فیلسوف جهان بود.  اما ما به دنیا نشان دادیم که در ایران هیچ گاه آخرین وجود ندارد. ما میرحسین موسوی را به دنیا عرضه کردیم. او اکنون فیلسوف ترین پرزیدنت دنیاست هر بیانیه اش مانند درهای جدیدی را به رویمان باز می کند. هر بیانیه اش مانیفستی است برای خوب زندگی کردن. هم احساس می کنیم […]
2009-09-17

جرمِ ما این بود

تقدیم به سید شهاب الدین طباطبایی و هزاران هزار عضو ستاد ملی88 در سراسر ایران بزرگ یک سال پیش در چنین روزی بیانیه ای منتشر کردیم که به امضای 88 نفر جوان ایرانی رسیده بود. در آن یبانیه، از سید محمد خاتمی خواسته بودیم که در انتخابات سال 1388 نامزد شود تا مبادا جریانی که قدرت را در دست داشت آیندۀ ایران و ایرانیان را تباه سازد. اکنون […]
2009-07-30

زندان زندان است

در زندان بزرگ ِ سبز و پردرخت زندان کوچک و تاریک و نموری است که من امشب را آنجا میگذرانم اگر اینجا دنبال چیز تازه این میگردی آن را نخواهی یافت زندان زندان است, تنگ و تاریک روشن و سبز نمور و چندش آور با تخت خواب بی تخت خواب زیر زمین روی کوه  اینور دنیا آنور دنیا  در ذهن من ویا در قلب تو زندان زندان است. […]
2009-05-26

رنگی که نابینایان هم می بینندش

وقتی دستبند سبز رو به دستش دیدم هم خوشحال شدم و هم شگفت زده. آخه یک دختر نابینا از رنگ سبز چی می فهمه؟ ازش پرسیدم: تو هم طرفدار میرحسینی؟ گفت: آره. هم طرفدار میرحسین و هم خاتمی. اینرو هم خواهرم برام آورده. اون تو ستاد میرحسین کمک میکنه. گفتم: منم مچ بند سبز دارم و دستش رو گرفتم و روی مچ بندم کشیدم. ذوق زده شد و […]